روی قبرم بنویسید کبوتر شد و رفت
زیر باران غزلی خواند ، دلش تر شد و رفت
![](http://blogcod.parsskin.com/zibasazi/joda-konandeh/68.gif)
چه تفاوت که چه خورده است غم دل یا سم
آنقدر غرق جنون بود که پر پر شد و رفت
![](http://blogcod.parsskin.com/zibasazi/joda-konandeh/68.gif)
روز میلاد ، همان روز که عاشق شده بود
مرگ با لحظه ی میلاد برابر شد و رفت
![](http://blogcod.parsskin.com/zibasazi/joda-konandeh/68.gif)
او کسی بود که از غرق شدن می ترسید
عاقبت روی تن ابر شناور شد و رفت
![](http://blogcod.parsskin.com/zibasazi/joda-konandeh/68.gif)
هر غروب از دل خورشید گذر خواهد کرد
پسری ساده که یک روز کبوتر شد و رفت
آمدی آندم به دیدارم که دیگر دیر بود
گفتی از ماندن ولی رفتن مرا تقدیر بود
تو می آیی به بالینم ولی آندم که در خاکم
صدایم میکنی اما در آغوش کفن خوابم